I want to go somewhere,
Where there is nothing beside our love
I am in search of that place,
Where the Love has won over the hatred
I try to find that heaven
Where Love is said to be God
I wish to indulge in You forever and
pray everyday so that we together can find that place
Where there is LOVE and LOVE around


ادامه مطلب
نوشته شده در 28 آبان 1389برچسب:,ساعت 12:59 توسط Fah| |

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟

نوشته شده در 25 آبان 1389برچسب:,ساعت 18:13 توسط Fah| |


هنوز بايد بهت بگم كه عاشق نگاهتم

ديوونه ي سادگي اون دل بي گناهتم

هنوز بايد بهت بگم خيلي زيادي واسه من

عطر تو رو داره هنوز دستاي التماس من

وقتي نبودي نازنين جاده تا انتها نبود

با قلب مهربون من هيچ كسي آشنا نبود

وقتي نبودي غربت هم فاصله ها رو مي شمرد

گلوي فرياد منو بغض ترانه مي فشرد

تو اومدي از راه دور تو باغ شعرم پر زدي

تو آسمون عشق من مثل ستاره سر زدي

خون ترانه جون گرفت تو نبض جاده هاي خيس

پشت سرت بارون و مه با تو لطيف و ديدنيس

من با يه حس بي صدا اسمتو فرياد مي زنم

كه باورت بشه هنوز در به درِ چشات منم

تو قلب شبهاي سياه چشم تو مهتاب منه

وقتي شبا كنارمي لحظه ي عاشق شدنه

منم اسير عشق تو همون هميشه شاعرت

اون كه گذاشته زير پا غرورشو به خاطرت

از تو حذر نميكنم عزيزتريني واسه من

هيشگي برام مثل تو نيست اينو مي گه احساس من

وابسته ي چشماي تو ديوونه ي هميشگيت

لحظه به لحظه جون مي دم فقط براي سادگيت

منم كوير نيمه جون تويي كه آسمونمي

نزديكتر از من به خودم تو پوست و استخونمي

نوشته شده در 20 آبان 1389برچسب:,ساعت 13:46 توسط Fah| |

اندر دل بی وفا غم و ماتم باد

آن را که وفا نیست ز عالم کم باد

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد؟

جز غم که هزار آفرین بر غم باد...


نوشته شده در 16 آبان 1389برچسب:,ساعت 21:56 توسط Fah| |

تو رگ خشک درختا

درد پائیز میگیره

بارون نم نمک آروم

روی برگا میریزه

دیگه سبزی نمیمونه

همه جا برگای زرده

دیگه برگا نمیرقصن

رقص پائیز پر درده

گرمی دستای من کم شده دستاتو بده

دستای سرد منو گرم بکن…باد پائیز سرده

 

 

نوشته شده در 13 آبان 1389برچسب:,ساعت 14:21 توسط Fah| |

به چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد

به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد

  دستي را بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است...

نوشته شده در 12 آبان 1389برچسب:,ساعت 13:47 توسط Fah| |

Together Forever we'll make it last,
Together Forever we'll forget the past.
Together Forever I will Pray,
Together Forever we'll always stay.
Together Forever is what I say,
Together Forever to our last day,
Together Forever in our hearts,
Together Forever we'll never part.
Together Forever I hope to be,
Together Forever you and me

نوشته شده در 8 آبان 1389برچسب:,ساعت 14:10 توسط Fah| |

مردم اغلب بی انصاف‌ بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش.

اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ولی مهربان باش.

اگر موفق شوی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت ولی موفق باش.

اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند ولی شریف و درستکار باش.

آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند ولیسازنده باش.

اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند ولی شادمان باش.

نیکی های درونت را فراموش می کنند ولی نیکوکار باش.

بهترینهایت را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.

و در نهایت می بینی

هر آنچه هست میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم

نوشته شده در 2 آبان 1389برچسب:,ساعت 22:16 توسط Fah| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com